مختصات: ۳۸°۵۴′۲۹″ شمالی ۴۶°۵۱′۵۴″ شرقی
ارسباران یا قره داغ[۲] (Arasbaran) ناحیهای کوهستانی با وسعت بیش از ۱۲ هزار کیلومتر مربع در شمال استان آذربایجان شرقی و جنوب رودخانه ارس واقع شده و با دو کشور همسایه است. ارسباران همان «۱۸ محال» معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر میشد و امروز شامل شهرستانهای اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرین و هریس و بخشهایی از شهرستانهای جلفا، مشکین شهر، پارسآباد و گرمی میشود . نام این منطقه در کتاب نزههالقلوب نوشته حمدالله مستوفی قزوینی و کتاب صورالاقالیم یا هفت کشور نوشته ابواسحاق اصطخری بشکل قرهداغ یا قراجهداغ آمده است. ارسباران عنوان جدیدی است که متعاقب سیاستهای مرکز گرایانه و آسیمالسیون فرهنگی زمان رضا شاه ساخته شد. بررسی مدارک در اداره ثبت اسناد کلیبر نشان میدهد که حداقل تا سال ۱۳۱۰ کلمه ارسباران استفاده نمیشده است[۳]. گفته شده قره داغ وصفی است که همسایگان شرقی منطقه (اهالی اردبیل) ساخته وپرداخته کرده و به یادگارگذاشتهاند، بااین توضیح که قره درلسان ترکی دلالت برانبوهی وکثرت ودرهم تنیدگی میکند[۴].
مردم قره داغ در طی جنگهای ایران و روس نقش اساسی داشتند و بخش اعظم تدارکات وافراد قشون ایران ازاین نواحی تامین می شده است. در انقلاب مشروطیت قره داغیها دردوجبهه صحنه گردان بودهاند، دریکطرف رحیم خان چلبیانلو ودرطرف دیگر ستارخان قره داغی راداریم، اولی برضد انقلاب یک تنه ایستاده بود ودومی سردارملت وانقلاب لقب گرفته بود.
قابلیتهای توریستی ارسباران
قسمتی از ارسباران از سال ۱۹۷۶ توسط UNESCO منطقه ذخیرهگاه زیستکرهه اعلام شده است[۵]. در پارک ملی ارسباران ۲۲۰گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوهای، گرگ، «وشق» (سیاهگوش) و «پلنگ») و ۲۲گونه ماهی شناخته شده است. از گونههای پرندگان بومی ارسباران میتوان به «قره خروس قفقازی»، کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بیشماری پرندگان آبزی و خشکیزی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است. ارسباران صرف نظر از جاذبههای شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونههای گیاهی و جانوری کمیاب، چشماندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیبپذیری بالای خود در سالهای ۱۳۵۰و ۱۳۵۲شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت.
در این میان جنگلهای بلوط «ممرز» به همراه گونههایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه میکنند. میوه جنگلی قرهقات نیز در جنگلهای ارسباران به وفور یافت میشود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آنها در جنگلهای ارسباران زیست میکنند. طی سالهای اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونهبرداری مستمر و مداوم، قارچهای منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.[۶][۷]
یک تحقق اخیر سه نقطه را با بالاترین توانمندی گردشگری مشخص کرده است[۸]. این سه مکان، که در مجاورت جاده کلیبر - عاشقلو (مسیر عباسآباد-آینالو - وایقان) قرار گرفتهاند، عبارتند از قلعه بابک، دره مکیدی و آینالو. البته، مکانهای زیادی وجود دارند، که علیرغم شناخته بودن به مردم محل، هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفتهاند. برای مثال، زیارتگاه بابا سیف الدین تا قبل از تخلیه کامل روستای گرمناب مورد توجه اهالی، چه شیعه و چه اهل حق، قرار داشت. زوار در محیط سر سبز گوسفندی قربانی را کباب کرده و هنگام ترک محل از درختان دغدغان ریسمانهای رنگی آویزان میکردنند.
ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعیشان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم میکنند. چپرلی و آغداش از دیدنیترین ییلاقها هستند.
متاسفانه به دلیل کم توجهی ها این منطقه وسیع از نظر دسترسی به پایتخت ، تهران ، به نوعی در بن بست مواصلاتی قرار گرفته امید می رود با احداث جاده سراب به شهر میانه ، ارسباران از بن بست خارج شده و راه دسترسی به تهران حداقل سه ساعت کاهش یابد[۹]
جمیعت شناسی منطقه
جزئیات بیشتر --> عشایر ارسباران
در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی عشایری داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از چلبیانلو (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، حاجی علیلو (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار)[۱۰]. آن زمان، اهر به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت[۱۱]. به تدریج بخشی از این عشایر ساکن شدند، به گونهای که در آغاز قرن بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود[۱۲].
بروز قحطی و بی سامانیهای پس از جنگ جهانی دوم شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد[۱۳]. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. یک نمونه عمق فاجعه را آشکار میکند: جمعیت روستای عباسآباد از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک (آینالو، ینگی قیشلاق، گاویران و گرمناب از سکنه خالی شده بودند.)جای تعجب نیست که در آستانه انقلاب، هنگامی که محیطبانان دیگر جرات اجرای قانون را نداشتند، اهالی خشمگین بخش عظیمی از حیات وحش و جنگلها را منهدم کردند.
پس از انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان رئیس جهور شایعهای پخش شد مبنی بر آنکه دولت به در خواست UNESCO با پرداخت پول روستاها را تخلیه خواهد کرد. عدهای از مهاجرین برگشته و خانههایی مدرن ساختند. در حال حاضر، علیرغم فروکش کردن شایع مذکور، جمعیت ناحیه در حال افزایش است. البته، به علت نبود فرصتیهای شغلی برای جوانان، ترکیب جمعیّت کاملا نامتقارن است و به قول محسن رضایی، روستاها به خانه سالمندان تبدیل شده است[۱۴].
زبان
زبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبانهای ترکی میباشد[۱۵]. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا (چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی[۱۶] بودند[۱۷].
در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است[۱۸]. تا قبل از شیوع تلفن همراه، در ارسباران اکثر مردان و پسرن قادر به ارتباط موثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است.
دین
اکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازدهامامی هستند. آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گورانها در اصل متعلق به ایل شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباشها در عهد شاه اسماعیل بود.